ولایتمداران عاشورایی ولایتمداری با شعور عاشورایی راهی به سوی خدا...
|
[ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 9:19 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 9:18 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 9:17 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[
[ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 9:16 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 9:4 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ در یکی از مراکز اسلامی لندن عمرش را گذاشته بود روی این کار تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه ! آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی گذشت و به مقصد رسیدیم موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم، فردا خدمت برسم
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد ...من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم منبع : جام نیوز [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 8:57 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ یابقیة الله... روزی هزار بار دلت راشکسته ام موضوعات مرتبط: صاحب الزمان(عج) [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 8:46 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ امام صادق با مخالفین (اهل سنت) چگونه برخورد می کردند؟ مقام معظم رهبري فرمودند: «يك ميليارد مسلمان در دنيا هستند كه درباره خدا و پيامبر(ص) و نماز و حج و كعبه و قرآن و بسياري از احكام ديني با هم يك عقيده دارند يك چند مورد اختلاف هم دارند اينها بيايند همان چند اختلاف را بگيرند با هم بجنگند تا آن كسي كه با اصل خدا و پيامبر(ص) و دين و همه چيز مخالف است كار خودش را انجام بدهد آيا اين عاقلانه است؟ اگر مسلمين دست در دست هم بگذارند و با هم صميمي باشند ولو عقايدشان مخالف با يكديگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنياي اسلام سربلند خواهد شد» [ دو شنبه 27 دی 1395
] [ 8:41 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد. بیا که هجر توآیه ان عذابی لشدید را تفسیر می نماید. آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد. بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند. موضوعات مرتبط: صاحب الزمان(عج) [ چهار شنبه 22 دی 1395
] [ 1:4 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ جمعه يعنى روح سبز انتظار***جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار موضوعات مرتبط: صاحب الزمان(عج) [ جمعه 17 دی 1395
] [ 19:41 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ در میان عموم مردم و به ویژه، حاجیان محترم این گونه شایع است که امام حسن عسکری (ع) به حج مشرف نشده اند و در همین راستا، برخی از حجاج به نیابت از ایشان حج را به جا می آورند، آیا صحیح است؟ چنین استنباطی نمی تواند کاملا صحیح باشد؛ زیرا: موضوعات مرتبط: عاشورایی [ جمعه 17 دی 1395
] [ 19:37 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ آمدی تا شب های بی ستاره را در ماه غرق کنی و دست های تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی... ولادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت امام حسن عسکری برهمه دوستداران اهل بیت مبارک...
موضوعات مرتبط: عاشورایی [ جمعه 17 دی 1395
] [ 19:32 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ موضوعات مرتبط: عکس نوشته [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:27 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:25 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ موضوعات مرتبط: عکس نوشته [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:24 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:23 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:21 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ خاطره ای از پاکبازان بی ادعا... آخر شب بود. نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت: پسرم، تو که همیشه نمازت رو اول وقت می خوندی، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده. محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت: «الهی قربونت برم مادر! نمازم رو سر وقت، مسجد خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه، ملائکه تا صبح براش عبادت می نویسن.» نوجوانی شهید محمدرضا میدان دار موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:19 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ کلام شهدا... استعمار فرهنگي و فرهنگ زدايي از طريق تقليد تشبه رقابت مصرفهاي مصنوعي و سمبليك و جلب توجه است و اينجاست كه به سخن عميق محمد(ص) كه من يتشبه يقوم فهو منه كه از كلمه شبيه استفاده شده (پي ميبريم) اگر زندگيمان مثل اروپاييها شد اگر وضع لباسهامان مثل مدلهاي ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم... شد خود نيز از نظر خصوصيات انساني و درك و انتخاب راه به سوي او شدن ميل كردهايم . موضوعات مرتبط: وصیت نامه شهدا [ چهار شنبه 15 دی 1395
] [ 17:15 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ آیا کریسمس را واقعا به خاطر تولد حضرت عیسی(ع)جشن میگیرند؟؟؟ آیا تحریف زمان تولد عیسی مسیح واقعیت دارد؟؟؟ مسیحیت یا خورشید پرستی!!!!!! [ یک شنبه 5 دی 1395
] [ 1:14 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ شنبه 4 دی 1395
] [ 20:46 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ امشب(4/10/1395)،31امین سالگرد عملیات کربلای 4 یاد و خاطره ی غواصان دریادل بخیر... شب کربلای۴-مقابل مسجدحامع خرمشهر عملیات کربلای 4 که با عدم الفتح مواجه شد همه را دمق کرد ...واقعا حق ما بود که خدا توی کاسه ما بگذاره...چون توکل فرمانده ها کم شده بود...فرمانده ها وقت توجیه عملیات برای نیروهاشون میگفتند.میریم...میزنیم...میگیریم...وتهش اگرفرصتی بود یک انشاءالله میگفتند...شاید جالبه بدونید.ما بچه های تخریب که خداییش هم سرشار از معنویت بودیم.برای اینکه بعد از عملیات بیرون شهر ابوالخصیب همدیگر رو پیدا کنیم آنقدر با تکبر روی نقشه هوایی محل قرار رو به هم نشون میدادیم که در عملیات های قبل سابقه نداشت.حتی گردانهایی که قرار بود در مناطقی عملیات کنند که مردم هم زندگی میکردند به شوخی از گرفتن غلام و کنیز حرف میزدند.من در عملیات کربلای 4 مامور شدم به گردان حضرت قاسم(ع) لشگر10 که قرار بود در نخلستانهای جزیره ام الرصاص به سمت ابو الخصیب عملیات کنه.کار ما در عملیات خیلی زیاد بود قرار بود بچه های تخریب جلوی گروهانها ، نخل ها رو با انفجار کمربندهایی که بدورش میبستند قطع کنند به نحوی که به صورت پل روی آبراهها سقوط کند و تردد نیروها به تندی صورت بگیرد و ما هم برای دقت در این ماموریت خیلی در آموزشها تلاش کرده بودیم.شب عملیات هم در هلال احمر خرمشهر مستقر بودیم که صدای تیر اندازی های پی در پی و آتش توپحانه و پدافندها نوید شروع عملیات رو میداد.من داخل کیسه خواب خوابیده بودم و از ترس اینکه موش داخل کیسه خوابم نشه زیپ کیسه خواب رو تا زیر حلقم کشیده بودم وتازه چشمم گرم شده بود که با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم وبا کیسه خواب از جا بلند شدم.سرو صدای شیرجه هواپیما میومد و علی الظاهر بمب هواپیما مقابل داروخانه خیابونی که از مسجد جامع به سمت لب شط میرفت وسط بلوار به زمین خورده بود و به اندازه یک ماشین وانت گود کرده بود. من از داخل هلال احمر بیرون اومدم و دیدم بچه هایی هم که تو مسجد جامع خرمشهر مشغول استراحت بودند هم مقابل مسجد جمع شده بودند.هرچی فرمانده ها فریاد میزدند داخل ساختمونها برید کسی گوشش بدهکار نبود.دیگه از نگرانی کسی خوابش نمیبرد همه تجهیزات و حمایل ها رو بسته بودند و آماده دستور بودند که حرکت کنند.از بیرون خبر میومد که غواصها داخل آب توسط تیربارهای سنگین دشمن قلع و قم شده اند.من چون سابقه گذشتن از آب اروند رو در سال گذشته و در عملیات والفجر8 داشتم و مجسم میکردم که غواص هنوز از نهر" عرایض "بیرون نرفته زیر آتیش قرار بگیره چه اتفاقی میفته.!!!! بچه ها نگران بودند وخودشون رو با ذکر خدا آروم میکردند و بعضی ها هم مشغول خواندن نماز شب شدند و از گوشه ای هم صدای زمزمه مداح گردان حضرت قاسم (ع) میومد که میخوند...شبهای دراز بی عبادت چکنم ...طبعم به گناه کرده عادت چکنم ...گویند کریم ما گنه میبخشد..او می بخشد من از خجالت چکنم...شهید محسن صباغزاده کنار من بود او هم داشت نماز شب میخوند و هم به مناجات گوش میداد..تو دلم گفتم این بچه، پاشو تو خط بگذاریم پریده!!!!....ریا نشه من هم برای اینکه حفظ ظاهر کنم وارد جرگه نمازشب خون هاشدم ..شاید هنوز به نماز وتر نرسیده بودیم که یکی صدا زد برادرها راه بیفتید برای رضای خدا نماز شب تعطیل شد. از جا بلند شدیم به امید اینکه میریم برای عملیات ...خودم رو به حاج عباس قهرودی فرمانده گردان حضرت قاسم(ع) رسوندم تا برای عملیات کارها رو با ایشون چک کنم .که حاجی گفت دستور رسیده که تا هوا روشن نشده نیروها از خرمشهر خارج بشن .شهید صفر خاجوی فرمانده یکی از گروهانها بود .شروع کرد سر وصدا کردن . و نیروهاش رو زود تر از بقیه گروهانها به خط کرد . گردان به ستون یک از کوچه های اطراف مسجد جامع خرمشهر به سمت جاده اصلی اهواز خرمشهر حرکت داده شد و مقابل پمپ بنزین ورودی خرمشهر سوار بر تریلی به اهواز منتقل شدند.. گردانهای لشگر سیدالشهداء(ع) اومدند اردوگاه کوثر در جاده سوسنگرد ،وبچه های تخریب واطلاعات عملیات هم رفتند زیر پل هفتی هشتی مستقر شدند.و خدا رو شکر که یگانها نیروها رو از خرمشهر واطراف اون تخلیه کردند.. صبح روز 4 دیماه سال 65 داخل خرمشهر جهنمی از آتش بود.از زمین هوا گلوله میریخت.در اطراف مسجد جامع خرمشهر جایی نبود که گلوله زمین نخورد. وقتی عقب اومدیم تا برای عملیات بعد آماده شویم. همه به هم میگفتند خدا ما رو تنبیه کرد؟؟؟!!! چون خیلی مغرور شده بودیم .یادمون رفته بود که خدا همه کاره است نه ماها. خدا حال ما رو کربلای 4 گرفت که کربلای 5 به ما حال بده!!!! راوی: جعفر طهماسبی لینک خبرگزاری فارس(عدم الفتحی که نتیجه غروربود)http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911006000530
موضوعات مرتبط: شهدا [ شنبه 4 دی 1395
] [ 20:34 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ مصلح است و مصلحت را داند او به خدا گير ندهيم براي مستجاب نشدن دعاي دلخواه خود و يا تأخير در استجابت. موضوعات مرتبط: خدا... [ جمعه 3 دی 1395
] [ 15:38 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ هر روز دلم به جمعه وصل خوش است و اما موضوعات مرتبط: صاحب الزمان(عج) [ جمعه 3 دی 1395
] [ 15:34 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |