ولایتمداران عاشورایی
ولایتمداری با شعور عاشورایی راهی به سوی خدا...

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

 عملیات والفجر مقدماتی در زمستان سال 61 در منطقه جنوب انجام گرفت. شهید شاهمرادی تا آخرین لحظه عبور سفارش بسیجی ها را به فرماندهان کرد.
از آن پس نیز با بی سیم سفارش می کرد. صبح ساعت 6 گروهی از نیروها به محاصره دشمن افتادند وهدایت با بی سیم وپیک کارگر نیفتاد.
همه قطع امید کرده روحیه ها تنزل کرده بود ناگهان نیروهای محاصره شده دیدند یک موتور سیکلت سوار از میان انبوه نیروهای دشمن به سرعت به سمت آنان می آید. وقتی موتور رسید دیدند شاهمرادی است. بسیجی ها با دیدن این فرمانده شجاع ودلسوز که شخصا به یاری آنان آمده بود ناگهان به وجد آمدند وروحیه شان چند برابر شد. باکمک شهید شاهمرادی با یک یورش حلقه محاصره شکسته شد و رزمندگان از محاصره نجات یافتند. وقتی به عقب می آمدند خود شاهمرادی یکی یکی نیروها را از معبر میدان مین رد می کرد تا خدای نکرده آسیبی نبینند.   شهید محمد علي شاهمرادي
منبع : به نقل از علي صادقي
منبع کلام شهدا:سایت آويني


موضوعات مرتبط: شهدا
[ دو شنبه 18 بهمن 1395 ] [ 19:20 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

ریاست محترم جمهور و دولت جمهوری اسلامی و سایر نیروهای رزمنده و انقلابی و سایر اعضای مجلس شورای اسلامی و همه وزراء را به یک صدا بودن و با عزمی راسخ برای زنده نگهداشتن آثار خون پاک شهیدان دعوت میکنم. شهید عباسعلی آقا (آقائی فر)


موضوعات مرتبط: شهداوصیت نامه شهدا
[ دو شنبه 18 بهمن 1395 ] [ 19:16 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ چهار شنبه 15 دی 1395 ] [ 17:23 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

آخر شب بود. نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت: پسرم، تو که همیشه نمازت رو اول وقت می خوندی، چی شد که ...؟! البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده. محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت: «الهی قربونت برم مادر! نمازم رو سر وقت، مسجد خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه، ملائکه تا صبح براش عبادت می نویسن.»  نوجوانی شهید محمدرضا میدان دار
منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ چهار شنبه 15 دی 1395 ] [ 17:19 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

یاد شهدا:


موضوعات مرتبط: شهدا
[ شنبه 4 دی 1395 ] [ 20:46 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

امشب(4/10/1395)،31امین سالگرد عملیات کربلای 4

یاد و خاطره ی غواصان دریادل بخیر...

شب کربلای۴-مقابل مسجدحامع خرمشهر

عملیات کربلای 4 که با عدم الفتح مواجه شد همه را دمق کرد ...واقعا حق ما بود که خدا توی کاسه ما بگذاره...چون توکل فرمانده ها کم شده بود...فرمانده ها وقت توجیه عملیات برای نیروهاشون میگفتند.میریم...میزنیم...میگیریم...وتهش اگرفرصتی بود یک انشاءالله میگفتند...شاید جالبه بدونید.ما بچه های تخریب که خداییش هم سرشار از معنویت بودیم.برای اینکه بعد از عملیات بیرون شهر ابوالخصیب همدیگر رو پیدا کنیم آنقدر با تکبر روی نقشه هوایی محل قرار رو به هم نشون میدادیم که در عملیات های قبل سابقه نداشت.حتی گردانهایی که قرار بود در مناطقی عملیات کنند که مردم هم زندگی میکردند به شوخی  از گرفتن غلام و کنیز حرف میزدند.من در عملیات کربلای 4 مامور شدم به گردان حضرت قاسم(ع) لشگر10 که قرار بود در نخلستانهای جزیره ام الرصاص به سمت ابو الخصیب عملیات کنه.کار ما در عملیات خیلی زیاد بود قرار بود بچه های تخریب جلوی گروهانها ، نخل ها رو با انفجار کمربندهایی که بدورش میبستند قطع کنند به نحوی که به صورت پل روی آبراهها سقوط کند و تردد نیروها به تندی صورت بگیرد و ما هم برای دقت در این ماموریت خیلی در آموزشها تلاش کرده بودیم.شب عملیات هم در هلال احمر خرمشهر مستقر بودیم که صدای تیر اندازی های پی در پی و آتش توپحانه و پدافندها نوید شروع عملیات رو میداد.من داخل کیسه خواب خوابیده بودم و از ترس اینکه موش داخل کیسه خوابم نشه زیپ کیسه خواب رو تا زیر حلقم کشیده بودم وتازه چشمم گرم شده بود که با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم وبا کیسه خواب از جا بلند شدم.سرو صدای شیرجه هواپیما میومد و علی الظاهر بمب هواپیما مقابل داروخانه خیابونی که از مسجد جامع به سمت لب شط میرفت وسط بلوار به زمین خورده بود و به اندازه یک ماشین وانت گود کرده بود.

من از داخل هلال احمر بیرون اومدم و دیدم بچه هایی هم که تو مسجد جامع خرمشهر مشغول استراحت بودند هم مقابل مسجد جمع شده بودند.هرچی فرمانده ها فریاد میزدند داخل ساختمونها برید کسی گوشش بدهکار نبود.دیگه از نگرانی کسی خوابش نمیبرد همه تجهیزات و حمایل ها رو بسته بودند و آماده دستور بودند که حرکت کنند.از بیرون خبر میومد که غواصها داخل  آب توسط تیربارهای سنگین دشمن قلع و قم شده اند.من چون سابقه گذشتن از آب اروند رو در سال گذشته و در عملیات والفجر8 داشتم و مجسم میکردم که غواص هنوز از نهر" عرایض "بیرون نرفته زیر آتیش قرار بگیره چه اتفاقی میفته.!!!!

بچه ها نگران بودند وخودشون رو با ذکر خدا آروم میکردند و بعضی ها هم مشغول خواندن نماز شب شدند و از گوشه ای هم صدای زمزمه مداح گردان حضرت قاسم (ع) میومد که میخوند...شبهای دراز بی عبادت چکنم ...طبعم به گناه کرده عادت چکنم ...گویند کریم ما گنه میبخشد..او می بخشد من از خجالت چکنم...شهید محسن صباغزاده کنار من بود او هم داشت نماز شب میخوند و هم به مناجات گوش میداد..تو دلم گفتم این بچه، پاشو تو خط بگذاریم پریده!!!!....ریا نشه من هم برای اینکه حفظ ظاهر کنم وارد جرگه نمازشب خون هاشدم ..شاید هنوز به نماز وتر نرسیده بودیم که یکی صدا زد برادرها راه بیفتید برای رضای خدا نماز شب تعطیل شد. از جا بلند شدیم به امید اینکه میریم برای عملیات ...خودم رو به حاج عباس قهرودی فرمانده گردان حضرت قاسم(ع)  رسوندم تا برای عملیات کارها رو با ایشون چک کنم .که حاجی گفت دستور رسیده که تا هوا روشن نشده نیروها از خرمشهر خارج بشن .شهید صفر خاجوی فرمانده یکی از گروهانها بود .شروع کرد سر وصدا کردن . و نیروهاش رو زود تر از بقیه گروهانها به خط کرد . گردان به ستون یک از کوچه های اطراف مسجد جامع خرمشهر به سمت جاده اصلی اهواز خرمشهر حرکت داده شد و مقابل پمپ بنزین ورودی خرمشهر سوار بر تریلی به اهواز منتقل شدند..  گردانهای لشگر سیدالشهداء(ع) اومدند اردوگاه کوثر در جاده سوسنگرد ،وبچه های تخریب واطلاعات عملیات هم رفتند زیر پل هفتی هشتی مستقر شدند.و خدا رو شکر که یگانها نیروها رو از خرمشهر واطراف اون تخلیه کردند..

صبح روز 4 دیماه سال 65 داخل خرمشهر جهنمی از آتش بود.از زمین هوا گلوله میریخت.در اطراف مسجد جامع خرمشهر جایی نبود که گلوله زمین نخورد.

وقتی عقب اومدیم تا برای عملیات بعد آماده شویم. همه به هم میگفتند خدا ما رو تنبیه کرد؟؟؟!!! چون خیلی مغرور شده بودیم .یادمون رفته بود که خدا همه کاره است نه ماها. خدا حال ما رو کربلای 4 گرفت که کربلای 5 به ما حال بده!!!!

راوی: جعفر طهماسبی

لینک خبرگزاری فارس(عدم الفتحی که نتیجه غروربود)http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911006000530

 


موضوعات مرتبط: شهدا
[ شنبه 4 دی 1395 ] [ 20:34 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

عبودیت او حریت می آورد. ببین اسیر چه هستی؟ شکم و غذا؟ شهوت و شهرت؟ خانه و خادم؟ نام و نان؟ زن و فرزند؟ زر و سیم؟ وابسته به هر چه که باشی به همان اندازه قیمت داری. شهید غازی

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

اخلاق و رفتار سیف الله خیلی محمدی بود. همیشه متبسم بود و در سخت ترین لحظات هم خندرو و بشاش بود. هرگز او را گرفته و ناراحت نمی دیدی. در اوج لحظات سخت هم لبخند به لب داشت. خنده ها و لبخند هایش معروف بود. محال بود او را عبوس و گرفته ببینی. بسیار کریم و بخشنده هم بود. مخلص و بی ادعا. همه کارهایش، همه افعال و اقوالش برای رضای خدا بود... خیلی کم عصبانی می شد و همان عصبانیتهای بسیار کم او عینا مصداق «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود. هر چقدر که با خانواده اش و با پاسدارها و بسیجی ها مهربان و متواضع و خوش برخورد بود، با دشمنان انقلاب و امام، خشن و شدید و سخت گیر بود.  شهید سیف الله مقدسی
منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 642


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهداجملات زیبای شهدا
[ جمعه 5 آذر 1395 ] [ 12:35 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می خواست اسرائیل را نابود کند . شهید حسن تهرانی مقدم

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

 «صبوری» در عملیات «طریق القدس» حضور داشت و فرماندة نیروها بود. تیری به پایش خورد، با چفیة خود آن را بست، تیر دیگری به او اصابت كرد؛ اما از پا ننشست و به مأموریت خود ادامه داد. سفارش صبوری این بود: «ابوالفضل العباس لحظه‌ای تأخیر نكرد. او مأموریت خود را تا آخرین قطرة خونش ادامه داد! پس اگر مأموریتی به تو محول شد، ‌تا آخرین لحظه دفاع كن و آن را به انجام برسان.‌»
صبوری بعداً به فیض شهادت نایل شد.   شهید صبوري
منبع : راوي: سيد هاشم درچه‌اي، ر.ك: فاتحان خرمشهر ، ص 54


موضوعات مرتبط: شهدا
[ پنج شنبه 20 آبان 1395 ] [ 22:43 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

می گویند شاهرخ، عاشق امام حسین علیه السلام بود. او از دوران کودکی علاقه فراوانی به سید الشهدا علیه السلام داشت و این محبت قلبی رو از مادر خویش به ارث برده بود. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود. هر سال در روز عاشورا، به هیئت جواد الائمه علیه السلام در میدان قیام می آمد. بعد هم همراه دسته عزاداری حرکت می کرد. پیرمرد عالمی به نام حاج سید علی نقی تهرانی مسئول و سخنران هیئت بود. شاهرخ را هم خیلی دوست داشت. در عاشورای 57، ساواک به بسیاری از هیئتها اجازه حرکت در خیابان را نمی داد اما با صحبتهای شاهرخ، دسته هیئت جواد الانمه مجوز گرفت.  شهید شاهرخ ضرغام
منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 620


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ شنبه 17 مهر 1395 ] [ 19:17 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

فرازی از زندگی نامه شهدا...

به تبع پدر و مادر، بچه ها هم احترام خاصی برای ماه محرم قائل بودند. نادر هم علاقه بسیار زیادی به سیدالشهدا علیه السلام و مخصوصا به قمر منیرهاشمی ابوالفضل العباس علیه السلام داشت. ماه محرم که می شد حزن و اندوهی چهره نادر را در بر می گرفت. در مراسم های سینه و زنجیرزنی شرکت می کرد و در عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام علاقه و ارادت و اخلاص عجیبی داشت.  شهید نادر اکبرزاده
منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 622


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ پنج شنبه 15 مهر 1395 ] [ 23:43 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

خداوندا تو شاهدی که با تمام وجودم از رهبر عزیزم سیدعلی مظلوم حمایت کردم
و به تمام همراهان و سربازان دلیر خمینی که می خواهند با خون خود جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی خود بدهند سفارش می کنم که یک لحظه از حمایت علی زمانه کوتاهی نکنید و به مادر سادات اقتدا کنید و خود را سپر بلای امام و خط او قرار دهید و روسفید روز قیامت شوید که اصحاب یمین روسفید هستند
شهيد مجيد پازوكي


موضوعات مرتبط: شهداوصیت نامه شهدا
[ پنج شنبه 15 مهر 1395 ] [ 23:38 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

 

کلام شهدا...

امـروز اسلام با خون انسان‌های پاکدل و معصوم، همچون حسین‌بن علی(ع) و قاسم‌بن الحسن(ع) و با زحمات شبانه‌روزی رسول اکرم(ص) باقیمانده است. بهای این مکتب، تحمل اسارتِ موسی‌بن جعفر(ع) سمبل مقاومت و ایثار، جگر پاشیده‌ شده امام رضا(ع) و دیگر شهدای اسلام بوده است. گذشتگان، با جان و همه وجود، از این مکتب دفاع کردند و به ما سپردند. اما امـروز، دشمنانِ قسم‌خورده ما، فرزندان معاویه‌بن ابی‌سفیان و عمروعاص‌ها، به طور مصمّم، عزم نابودی قرآن کریم دارند و راه یزیدبن معاویه را دنبال می‌کنند. ... ما دشمنِ واقعی خود را استکبار جهانی، به سرکردگیِ آمریکا می‌دانیم. شرق و غرب، گذشته از اختلافاتِ درونیِ خود، متّحدانه موضعی خصمانه در برابر اسلام گرفته‌اند. شهيد نادر مهدوي


موضوعات مرتبط: شهداوصیت نامه شهدا
[ چهار شنبه 14 مهر 1395 ] [ 18:55 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

پس از عملیات والفجر 4، موقعی که به منطقه ی عملیاتی رفتیم، حاج حسین را دیدیم. او کمی برای ما صحبت کرد و به طرز عاشقانه ای گفت: « ماه محرم است، خوشا به حال آنان که در این ماه به شهادت می رسند و ای کاش ما هم در این ماه به افتخار شهادت نایل شویم. » سخنان حاج حسین آنچنان در دلم نشست که احساس کردم بقیه هم مانند من، حتی در عشق به شهادت هم به او اقتدا کرده اند.  سردار شهید حسین خرازی
منبع : کتاب خرازی
منبع شهدا:وبلاگ احتلال


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 20:26 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

  چندی است که اشق اشقیا و بدترین دشمنان اسلام و قرآن و ولایت آمده اند که ریشه دین را بزنند و این بار نقطه عزت مندی مارا یعنی حریم و حرم آل الله در سوریه و عراق هدف قرار داده اند.
احمق ها فکر کرده اند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خوانده اند مگر بچه شیعه مرده باشد که بگذارد این خزان زدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند.
شهید مدافع حرم میثم مدواری


موضوعات مرتبط: شهداوصیت نامه شهداجملات زیبای شهدا
[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 19:59 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

و تو چه میدانی که خانواده های معظم شهدا و جانبازان چه میکشند؟؟!!!


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ پنج شنبه 8 مهر 1395 ] [ 16:31 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای ازپاکبازان بی ادعا...

ما در مجموع دو سال و دو ماه باهم زندگی کردیم. در این مدت هر لحظه اش برایم خاطره ای است و یادی که در ذهنم جای عمیقی دارد. یکی از یادهای ماندگار که به خصوصیات ایشان مربوط می شود، هدیه دادن محمد به من بود، شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است. اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت. و امکان نداشت آنها را فراموش کند، حتی اگر من در تهران بودم. این یادکردها همیشه با هدیه مادی همراه نبود. هربار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد. در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت. نامه ای نبود که بنویسد و از امام (ره) یادی نکند. او با همین شیوه روزهای خاص زندگی مان را یاد آور می شد و همه نامه ها را دارم و هنوز برایم عزیز هستند. هربار که آنها را می خوانم می بینم چطور این جوان بیست و پنج ساله دارای روحیه لطیف و عمیقی بوده است. روحیه ای که در محیط خشن جنگ همچنان پایدار مانده.  سردارشهید سید محمد جهان آرا
منبع : سایت آوینی
منبع کلام شهدا:سایت تا شهدا


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ پنج شنبه 8 مهر 1395 ] [ 16:5 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

وای بر حالمان که بر حالمان نمی نگریم و بر حال دیگران خرده می گیریم .چه سخت است نشستن و محاسبه نمودن ،محاسبه نفس نمودن،به حساب اعمال رسیدن و کردار و گفتار را نگریستن . این نفس چه عجیب است که در حال همه می نگرد ولی در حال خود نه. شهيد منصور اعتمادي فر

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا.....

هم خوب درس می خواند و هم کار می کرد. خیلی از هم سن و سالهایش، بدون توجه به اوضاع مالی خانواده شان، خرج می کردند؛ درس هم نمی خواندند. طوری بود که بچه های سال دوم - سوم راهنمایی هم می آمدند مشکلات ریاضیشان را پیش محمود حل می کردند. از هر فرصتی هم برای کمک به اوضاع مالی خانواده، استفاده می کرد. روزی قرار بود دیوار سنگی برای دبیرستان امیر کبیر بگذارند؛ رفته بود خودش را برای آوردن سنگ معرفی کرده بود تا به این وسیله، پولی به دست بیاورد و کمک خرج ما باشد.  نوجوانی شهید محمود پایدار
منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از گردان نیلوفر
منبع کلام شهدا:اسك دين


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهدا
[ دو شنبه 5 مهر 1395 ] [ 17:24 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان شهید مدافع حرم سید مصطفی صدرزاده

خاطره ای از  پاکبازان بی ادعا....

 می‏گفت: من از خدا خواسته‏ام و با او پیمان بسته‏ام كه قبل از شهادت، آن قدر زجر بكشم كه به خاطر هیچ گناهى بازخواست نشوم؛ پاكِ پاك خدا را زیارت كنم.
در مرحله دوم عملیات، همان برادر (یعنى عسكرى مقدم) مجروح شد و وسط میدان مین افتاد، امكان اینكه او را به عقب منتقل كنیم، وجود نداشت.
وقتى با مرحله بعدى عملیات آن منطقه را تصرّف كردیم، با پیكر شهید عسكرى مقدم مواجه شدم. او مسافت زیادى را به طور سینه خیز آمده بود. سر انگشتانش زخم برداشته بود. هواى گرم خوزستان در خردادماه هم گواهى مى‏داد كه لب تشنه شهید شده است.
  شهيد عسكري مقدم
منبع : راوى: حسین وفایى، ر. ك: این راه بى‏پایان، ص‏112.
منبع کلام شهدا:سایت عصر انتظار


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهدا
[ شنبه 3 مهر 1395 ] [ 8:26 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

ای هموطنان، ما خونِ خود را نثار کردیم تا خونِ شما رنگ گیرد. ما زندگیِ خود را از دست دادیم تا دیگران بتوانند زندگی کنند. ما آرزوهای خود را نادیده گرفتیم تا به آرزوی شما جامعۀ عمل بپوشانیم. بله! یاران تشنگی کِشَند تا بشریّت سیراب گردد. از خونِ خود جویی روان ساختند تا آبِ حیات در جوی شما جاری گردد. محرومیّت‌ها دیدند تا بشر رنگِ محرومیّت نبیند و شما ای انسان‌ها و ای بشریّت، ای آن‌ها که از این کران تا [آن] کران زندگی می‌کنید بخوانید، دعا کنید و هدفِ ما را در پیشِ چشم داشته باشید. ببینید ما که بودیم، برای چه به پا خاستیم و به خاطرِ چه کشته شدیم. شهيد فتح الله رستم زاده

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

 پنج سالش بود که گذاشتمش مکتب قرآن یاد بگیره توی شش سالگی روخوانی قرآن بلد شد بعضی سوره هاش را هم حفظ کرد.
صبح های زود همیشه با خواهرش می نشستند روی ایوان خانه با صدای بلند قرآن می خواندند.
  محمود کاوه
 منبع : سایت سبک بالان
منبع کلام شهدا:سايت وصيت


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهدا
[ جمعه 2 مهر 1395 ] [ 8:15 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

ممکن است کوتاه‌نظرانی بگویند چه سود که همۀ جوانان رفتند و چه شد؟ امّا آنچه در این جریان مهم است و امامِ عزیزمان نیز آن را رحمت خواند، تغییر در نفوسِ امّت ایران است. امام فرمود: «این جنگ رحمت است»، رحمت از این نظر که انسان‌ها از رجوع به نفسانیّت، رجوع الی الله می‌کنند. چه رحمتی بالاتر از این و چه نعمتی جاودان‌تر از این؟ شهيد حميد رضا بهبود

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

 بچه ها را بر میداشتیم و به دنبال آقا به روستاها می رفتیم. با توجه به تبلیغات ضدروحانی رژیم، ایشان جاهایی را انتخاب می کرد که سختی بیشتر و نیاز شدیدتر داشته باشند و به نوعی از نظر شرایط، زندگی در آنها مشکل تر باشد. در ورود ما به بعضی از روستاها با استقبال سرد روستائیان مواجه می شدیم. گاهی می شد که در اثر تبلیغات سوء رژیم علیه روحانیت، به حدی روستائیان با ما مخالفت می کردند که حتی از فروش نان به ما ابا داشتند، لذا ایشان به همراه خودشان نان خشک و پنیر می بردند. در همین روستاها آقا با شوق و علاقه ی فراوانی با شیوه های پیامبر گونه به هدایت و ارشاد مردم می کوشیدند و به ویژه توجه بیشتر ایشان بر روی نوجوانان و جوانان این گونه روستاها بود و می کوشیدند با برنامه های درسی، تفریحی، ورزشی و تربیتی خاصی که مورد توجه آنان باشد، در علاقمند ساختن آنان به اسلام مؤثر باشند. ایشان آن قدر در جذب مردم پشتكار و احساس مسئوليت به خرج می دادند تا مردم را آگاه سازند. رفتار روستائیان در روزهای آخر اقامت ما با روزهای ورودمان ،تفاوتی توصیف ناپذیر داشت. مردم با اصرار و التماس از خروج آقا از روستا جلوگیری می کردند و با گریه در جلو ماشین جمع می شدند واز آقا می خواستند که مجدداً در یک فرصت دیگر به ده بیایند، ولی ایشان به جای این کار که در رمضان بعد و یا محرم آینده به همان ده برگردند و از این روستای آماده و جذب شده استفاده کنند، این محل را به یک روحانی جدید می سپردند و خودشان به یک روستای دیگر می رفتند و روز از نو روزی از نو...
  شهيد مهدي شاه آبادي
منبع : برگرفته از سايت آويني
منبع کلام شهدا:سايت وصيت


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهداجملات زیبای شهدا
[ پنج شنبه 1 مهر 1395 ] [ 15:18 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]
[ پنج شنبه 1 مهر 1395 ] [ 14:48 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

آن ها با دست بسته مقاومت کردند........ما بادست باز چه کردیم؟؟؟


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ پنج شنبه 1 مهر 1395 ] [ 12:15 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...

جوانی از نادرترین سرمایه های انسان است که بسیار زودگذر است ،
بکوشید بهترین لحظات عمر را صرف بهترین کارها کنید.
شهيد آوري فرد

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

با او دعوایم شد. تقصیر من بود. همان وقت که دعوا می کردیم مطمئن بودم که حق با من نیست، اما عصبانی بودم و چیزی نفهمیدم. نیم ساعت بعد یکی از بچه ها آمد دنبالم و گفت: « از وقتی بحث تون شده، مرتضی رفته تو اتاق و درو بسته، نماز می خونه. » دو ساعت بعد، من را دید. آمد جلو، گرم احوالپرسی کرد. عرق سرد نشست روی پیشانیم، از خجالت.  شهید سید مرتضی آوینی
منبع : کتاب آوینی


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداجملات زیبای شهدا
[ سه شنبه 23 شهريور 1395 ] [ 21:41 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

اهل غیبت نبود. اگر از کسی ناراحت بود مستقیم با خودش صحبت می کرد. می گفت که به چه دلیل از او ناراحت است. اما پشت سرش حرف نمی زد. بسیار کم حرف بود. اما وقتی صحبت می کرد، کلامش بسیار جامع و کامل بود. همه جوانب کار را می دید و بعد حرف می زد. لذا بچه ها روی حرف او حرف نمی زدند. از پول تو جیبی خودش همیشه به افراد مستحق کمک می کرد. البته به صورت مخفیانه. زمانی که به جبهه می رفت معمولا به کسی نمی گفت. می ترسید که ریا و یا نیت غیر خدائی وارد کارش شود. پدرش هم به او آموخته بود که هر کاری انجام می دهی فقط برای رضای خدا باشد. چرا که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هرکس قلبش را (واعمالش را از غیر خدا) پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت. غرورالحکم ص 538  شهید علیرضا کریمی
منبع : کتاب مسافر کربلا


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ دو شنبه 22 شهريور 1395 ] [ 9:33 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کلام شهدا...
  می خواهید خدا عاشق شما شود:
قلم می زنید برای خداباشد...
گام برمی دارید برای خدا باشد...
سخن می گویید برای خداباشد...
همه چی وهمه چی برای خدا باشد...
شهيد ابراهيم همت


موضوعات مرتبط: شهداجملات زیبای شهدا
[ دو شنبه 22 شهريور 1395 ] [ 9:29 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

 کلام شهدا....

در هجوم فرهنگی‌ای که غرب و شرق برای ما ترسیم کرده، ما می‌خواهیم با ابزار فرهنگی دشمن کار بکنیم و ابزار فرهنگی دشمن را استفاده کردن به معنی این است که دشمن دارد ما را دور می‌زند.ابزار فرهنگی مثل ابزار نظامی نیست که مثلا بگوییم ما یک تانک از آنها گرفتیم و دقیقا یک ساعت قبل این در دست دشمن بوده و الان که دست ماست از آن علیه دشمن استفاده می‌کنیم. ابزار فرهنگی پیام خاص خود را هم دنبال خودش می‌آورد. مساله اینکه سوژه های هنری سینمایی چطور شکل می‌گیرد، چرا هنوز حل نشده؟ ما هنوز نتوانسته ایم مساله استفاده ابزاری از زن در فیلم را که برای بالا بردن جذابیت است، حل کنیم؟ و از آن طرف هم نتوانسته ایم کارهای گیرا و جذابی را بدون اینکه ابزارهای آنها را به کار ببریم، ارائه کنیم و اگر هم شده بسیار کم رنگ است چون ما با ملاک ها و معیارهای آنها می خواهیم هنر اسلامی خلق کنیم. اصلا آن معیارها برای اینجا ساخته نشده است. مثل اینکه ما دماسنج را برداریم و بخواهیم طول را با آن اندازه بگیریم! شهيد محمد تقي شرعي

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا....

 در منطقة عملیاتی فاو، كنار اروند، با یك نفر در حال نگهبانی بودیم. حاج حسین خرازی به تنهایی به طرف ما می‌آمد. به شخص همراه خود گفتم: ایشان فرماندة لشكر است. قبول نكرد و گفت: فرماندة لشكر این طور تنها و عادی بین نیروها حركت نمی‌كند.
چند لحظه بعد حاج حسین آمد و به درون سنگر رفت. هنگام ظهر، برادرها از حاج حسین خواستند جلو بایستید. حاجی نپذیرفت و گفت: اگر هر كدام از شما برادران بسیجی جلو بایستید، پشت سرتان اقتدا می‌كنم. همین كار را هم كرد.
  شهید حسين خرازي
منبع : راوي: ‌‌رضا معيني،‌ ر.ك: دژ آفرينان، ص‌‌47

شهادت هنر مردان خداست...


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهداوصیت نامه شهداجملات زیبای شهدا
[ شنبه 20 شهريور 1395 ] [ 10:23 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

در عملیات آزادسازی خرمشهر، هنگامی كه عراق، دفاع پرحجم و سختی تشكیل داد، بسیاری از رزمندگان ما شهید و یا مجروح شدند. در یكی از خاكریزها فردی را دیدم كه آرپی‌چی به دست بود و مرتب جای خود را تغییر می‌داد و به سمت دشمن شلیك می‌كرد. همین امر باعث شد اندك نیروهای باقی مانده، با روحیة بالا فعالیت كنند.
اگر خاكریز، قبل از رسیدن نیروهای كمكی سقوط می‌كرد، وضعیت خط بحرانی می‌شد. در دل خود، آن آرپی‌چی زن را تحسین می‌كردم. وقتی پشت خاكریز رسیدم، آرپی‌جی‌زن را دیدم. او كسی جز احمد كاظمی نبود كه یك تنه ایستاد تا نیروهای كمكی از راه برسند و خط سقوط نكند.
  شهید احمد كاظمي
منبع : راوي: سيد ناصر حسيني، ر.ك: فاتحان خرمشهر، شهيد كاظمي، ص 55


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ جمعه 19 شهريور 1395 ] [ 22:44 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

شادی روح شهیدان صلوات....

هميشه به ياد خدا باشيد و گمان كنيد كه هر ساعت و دقيقه، لحظه آخر عمرت است و همان‌طوري‌كه در اين آيه داريم: «اَلَمْ يعْلَمْ بِاَنَّ اللهَ يَري » شهید مختار دهباشی


موضوعات مرتبط: شهداجملات زیبای شهدا
[ جمعه 19 شهريور 1395 ] [ 22:37 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

سخن شهیدان:

یاریم کن تا با نفس سرکشم درافتم. یاریم کن که بنده تو باشم و سر به خاک پاک تو نهم و برای تو زندگی کنم و برای تو بمیرم. شهيد رضا خان محمد


موضوعات مرتبط: شهداجملات زیبای شهدا
[ چهار شنبه 17 شهريور 1395 ] [ 23:0 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

امام خمینی(ره):آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند....


موضوعات مرتبط: شهدا
[ چهار شنبه 17 شهريور 1395 ] [ 15:19 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

دكتر بهشتى بهش گفته بود «مى خواهيم حفاظت از امام رو بسپريم به گروه شما. مى تونين؟ يك طرحى بايد بدين كه شوراى انقلاب رو راضى كنه.»
شب تا صبح نشست و طرح حفاظت را نوشت. قبول كردند. فرداش روزنامه ها نوشتند «چهار هزار جوان مسلح از امام محافظت مى كنند.»   شهید بروجردی
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ سه شنبه 16 شهريور 1395 ] [ 23:24 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

سخن شهیدان:
 بارالها، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم! دینم، برای آن سیاه دربند! برای آن ضعیف بی‌چیز! برای آن فقیر غمین! برای آنان که جز اشک،‌ سلاحی و جز ذکر تو دوایی ندارند.

شهید ایرج بائوج لاهوتی


موضوعات مرتبط: شهداجملات زیبای شهدا
[ سه شنبه 16 شهريور 1395 ] [ 23:14 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

عروسی یعنی این.....


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ یک شنبه 14 شهريور 1395 ] [ 23:20 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

به یاد عارفان عاشق....

دیدن یک بچه چهارساله با آن چهره معصوم و آن حالت عجیب لابلای صفوف نماز جماعت نشسته، هر شب همه نمازگزاران را به وجد می آورد؛ مخصوصا وقتی نماز تمام می شد و دستهایش را برای دعا به سمت آسمان بلند می کرد. معمولا اطرافش را می گرفتند و نگاهش کرده و لبخند ملیحی از لبهای همیشه مترنمش به ذکر صلوات دریافت می کردند... محمد خیلی سحرخیز بود. از همان دوران کودکی صبحها زود از خواب بلند می شد و به نماز اول وقت اهمیت می داد. شبها هم که همراه پدر می رفتند مسجد... مسجد شفا در خیلبان ژاله ( که الان شده خیابان مجاهدین)...

(شهید محمد امیری کیا)
منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 654


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ چهار شنبه 10 شهريور 1395 ] [ 22:35 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...

زمانى كه عراق جزیره مجنون را بمباران شیمیایى كرد، تعداد زیادى از نیروهاى اسلام به شدّت مجروح شدند و بى‏هوش روى زمین افتادند. عبد الكریم رئیسى حالش خیلى وخیم بود. در عین حال بالا سر یكى از مجروحان كه بسیجى 14 ساله‏اى بود، نشسته بود. گفتم: «عبد الكریم! زود باش، باید به عقب برگردید، چرا نشسته‏اى؟!»
گفت: «آقا سید! نمى‏توانم این بچه را همین‏طور اینجا تنها بگذارم. هرطور شده باید او را از اینجا ببرم.‌»
به هر زحمتى بود، آن نوجوان را عقب فرستادیم. وقتى سراغ عبد الكریم رفتیم، بى‏هوش روى زمین افتاده بود. بدنش بر اثر عامل شیمیایى سیاه شده بود. او را به بیمارستان انتقال دادیم؛ اما بعد از مدتى كوتاه به شهادت رسید
  شهید عبد الكريم رئيسي
منبع : راوى: سید مرتضى هاشمى، ر. ك: در امتداد دیروز، ص 48


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ دو شنبه 8 شهريور 1395 ] [ 1:13 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

خاطره ای از پاکبازان بی ادعا...


حسین عالی از شهدای واحد اطلاعات و عملیات و نوجوانی زابلی بود. حسین از چهره‌های خستگی‌ناپذیر واحد به شمار می‌آمد. شب عملیات كربلای 5 به عنوان مسئول محور اطلاعات، همراه گردان 410 رفت؛ چون مسیر حركت را قبلا به خوبی شناسایی كرده بود، بدون كوچك‌ترین مشكلی، گردان را پشت مواضع دشمن رساند. ما آنجا كنار سیم خاردارهای فرشی توقف كردیم و یكی از برادران تخریب، مشغول باز كردن معبر شد؛ اما عراقیها پس از چند لحظه مشكوك شدند و اولین منور را شلیك كردند. درگیری در محورهای دیگر شروع شد و كم‌كم به محور ما رسید. فرصت كافی برای باز كردن معبر نداشتیم. می‌بایست گردان را روی دژ می‌رساندم. با نگرانی به اطراف نگاه كردم. هیچ راهی برای عبور دیده نمی‌شد. ناگهان حسین به سوی سیمهای خاردار رفت و خود را روی آن انداخت و گفت: «از روی من عبور كنید، معطل نشوید!»
بچه‌ها با كراهت و ناچاری پا روی پیكر پاكش گذاشتند و به سرعت، روی دژ رفتند.
  شهيد حسين عالي
منبع : راوي: محمود اميني، ر.ك: شمیمم عشق، ص 28


موضوعات مرتبط: شهداخاطره شهدا
[ دو شنبه 8 شهريور 1395 ] [ 1:9 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

چند وقت پیش یکی از بیت المال سه هزار میلیارد ناقابل برداشت و رفت و دیگه هم برنگشت...!

اون یکی دوازده هزارمیلیارد تومن گرفت و رفت و دیگه هم بر نگشت...!

الآنم که حقوق های چند میلیاردی رو گرفتند و رفتند و آخرشم هیچی...!

و هیچ کدومشون برنگشتند..........

اما سی سال پیش پشت میدون مین....چند نفر میخواستند با جونشون معبر باز کنند...یکی شون چند قدم که رفت برگشت!!!اولش همه فکر کردند ترسیده!

پوتین هاشو درآورد؛داد و گفت:تازه از تدارکات گرفتم،حیفه،مال بیت الماله...!!!بعد با پای برهنه رفت و اتفاقا... اونم دیگه برنگشت..........


موضوعات مرتبط: شهدا
[ شنبه 6 شهريور 1395 ] [ 23:58 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

یاد شهیدان شریعتی و چمران گرامی باد...


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ پنج شنبه 28 مرداد 1395 ] [ 22:46 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ جمعه 22 مرداد 1395 ] [ 12:42 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کشف سرّ هستی از زبان شهید آوینی


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهشهدا
[ جمعه 22 مرداد 1395 ] [ 12:17 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وب سایت عاشقان مهدی(عج) خوش آمدید... آرزومونه که بشیم کشته ی راه تو/ آبرومونه که بشیم مثل عباس تو/ ولایت مداران عاشورایی....به پایت....برایت....هستم فدایی...
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ولایتمداران عاشورایی و آدرس http://www.vlaytmdaran.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

تبادل لینک فقط با همسنگران و هم پیمانان که راه به سوی خدا دارند صورت میگیرد.






لینک های مفید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 56
بازدید کل : 8782
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

حدیث موضوعی وصیت شهدا

ساعت فلش مذهبی مهدویت امام زمان (عج) آیه قرآن تاریخ روز
زیارت عاشورا
دعای فرج
دعای عظم البلا آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) ذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)