ولایتمداران عاشورایی
ولایتمداری با شعور عاشورایی راهی به سوی خدا...

آیا ماجرای سیلی زدن به حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع آمده است؟
پاسخ:
مطلب سيلي خوردن حضرت زهراء ـ سلام الله عليها ـ را منابع متعدد سنّي و شيعه نقل كرده‎اند كه از آن جمله طبري در «دلائل الامامه» مي‎گويد: عمر در ضمن نامه‎اي براي معاويه پس از نقل قضيه سقيفه بني ساعده و بيعت گرفتن براي ابوبكر، چگونگي برخورد با فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را چنين بيان مي‎كند:
«... به فاطمه ـ سلام الله عليها ـ كه پشت در بود گفتم: اگر علي (ع) از خانه براي بيعت بيرون نيايد، هيزم فراواني به اينجا بياورم و آتشي برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم يا علي (ع) را براي بيعت به سوي مسجد مي‎كشانم، آنگاه به خالد بن وليد گفتم: تو و مردان ديگر هيزم بياوريد، و به فاطمه ـ سلام الله عليها ـ گفتم خانه را به آتش مي‎كشم.

همان دم دستش را از در بيرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازيانه بر دستهاي او زدم تا در را رها كند، از شدّت درد تازيانه ناله كرد و گريست، نالة او بقدري جانكاه و جگر سوز بود كه نزديك بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولي به ياد كينه‎هاي علي (ع) و حرص او بر كشتن قريشيان افتادم. با پاي خودم لگد بر در زدم ولي او هم چنان در را محكم نگه داشته بود كه باز نشود. وقتي كه لگد بر در زدم، صداي نالة فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را شنيدم و اين ناله طوري بود كه گمان كردم مدينه را زير و رو كرد. در آن حال فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مي‎گفت: «يا ابتاه! يارسول الله! هكذا يُفعل بحيبتك وا بنتك، آه! يا فضَّةُ اليكِ فخذيني فقدوا... قُتِلَ ما في احشائي من حملٍ» اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر كه اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي‎شود، آه! اي فضّه بيا و مرا در ياب، كه سوگند به خدا، فرزندم كه در رحم من بود، كشته شد. در عين حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتي وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله عليها ـ با همان حال روبروي من ايستاد، ولي شدت خشم من، مرا به گونه اي كرده بود كه گوئي پرده‎اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش، به صورت او زدم كه به زمين افتاد...»[1]

و خصيبي در «الهداية الكبري» و بحراني در «العوالم» و همچنين بسياري ديگر با ذكر سند به نقل از امام صادق (ع) نوشته‎اند:
عمر با لگد بر در خانه كوبيد، تا اين كه در به پهلوي فاطمه ـ سلام الله عليها ـ اصابت كرد، در حالي كه، او به جنيني شش ماهه به نام محسن حامله بود و آن جنين سِقط گرديد.
آن گاه عمر، قنفذ و خالد بن وليد هجوم آوردند، عمر بر صورت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ سيلي زد به طوري كه گوشواره‎اش در زير مقنعه قطع گرديد و صدايش به ناله برخواست و گفت: وا! ابتاه، وا رسول الله!! ابنتكِ فاطمة تكذّب و تضرب و يقتل جنين في بطنها.
«و اي پدر! واي رسول الله!! به دخترت نسبت دروغ مي‎دهند، او را مي‎زنند و فرزندش را مي‎كشند.»
اميرالمؤمنين در اين هنگام فضّه را طلبيد و گفت: بانويت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را كمك كن آن گونه كه زنان حامله را در زايمان كمك مي‎كنند. پس همانا از اثر لگد و ضرب در، درد زايمان او را فرا گرفت و محسنش سقط گرديد.
راوي مي‎گويد: امام صادق (ع) آن چنان مي‎گريست و مي‎گفت كه محاسنش از اشك تر شد.[2]

شيخ صدوق در كتاب «الامالي» در حديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با ذكر سلسله سند به نقل از امير المؤمنين (ع) آورده است كه:
به همراه فاطمه، حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ نزد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوديم. ناگهان رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ به ما نگاهي كرد و گريست! گفتم: چه شده يا رسول الله؟! فرمود: «أبكي من ضربتك علي قرن، و لطم فاطمة ـ سلام الله عليها ـ خدّها.» از ياد ضربت شمشير بر پيشاني تو و سيلي دشمن بر صورت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ گريستم.
حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ دربارة اين جريان مي‎فرمايد:
بر در سرايم هيزم انبوهي فراهم ساخته، اخگر آوردند تا ما را بسوزانند و در خانه را، به آتش كشند. من در وراي در قرار گرفتم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم، كه دست از ما بكشند و عوض آن به ياري ما برخيزند. عمر تازيانه را از دست قنفذ، غلام ابوبكر گرفت و بر بازويم فرود آورد، كه اثر آن بسان دملي متورّم گرديد.
آن گاه در را با پاي خود شكست و آن را به روي من انداخت. من كه حامله بودم به رو نقش بر زمين گشتم. آتش زبانه كشيد و رخسارم به زمين ساييده شد. او به چهره‎ام تپانچه زده، آن گونه كه گوشواره از گوشم بيافتاد. در اين هنگام درد زايمان مرا فرا گرفت و محسنم را بي‎هيچ گناهي سقط نمودم.[3]

نکته ای که توجه بدان لازم است این است که:
علت اختلاف يا ناقص بودن قضايا و جريانات تاريخي در كلام اهل سنت و كتب آن‎ها، سيره و روش علماء آنان در برخورد با اين گونه جريانات است و به اين سيره و روش بعضي از بزرگان اهل سنت اشاره و تصريح كرده‎اند كه از آن جمله در اعتراض به ابن قتيبه كه يكي از بزرگان و سرشناسان اهل سنت است كه در كتب خود تا حدّي به اين جريانات اشاره كرده است و بدين جهت مورد اعتراض قرار گرفته و او را تخطئه كرده‎اند.
«ابن عربي» در كتاب «العواصم من القواصم» اظهار مي‎دارد: من أشدّ شيئي علي الناس، جاهل عاقل أو مبتدع محتال. فأمّا الجاهل فهو ابن قتيبه، فلم يبق و لم يذر للصحابة رسماً في كتاب «الامامة و السياسية» إن صحّ جميع مافيه.[4]
«از جمله سرسخت ترين و ناگوارترين امور در جامعه، يكي انديشمند ناآگاه و ديگري بدعت‎گزار حيله‎گر است. امّا انديشمند ناآگاه همچون ابن قتيبه است كه در كتاب «الامامه و السياسة» رسم (پرده‎پوشي) را در مورد صحابه رعايت نكرده است اگر چه همه آنچه را كه نقل كرده است، صحيح مي‎باشد.
و «ابن هجر هيثمي» در كتابش اظهار مي‎دارد: «... مع تأليف صدرت من بعض المحدثين كابن قتيبه مع جلالته القاضية بأنه كان ينبغي له أن لا يذكر تلك الظواهر، فان أبي إلّا أن يذكرها، فليبين جريانها علي قواعد اهل السنة...»[5]
«نظر به كتابهايي كه بعضي از محدثان والا مقام همانند ابن قتيبه (در حوادث صدر اسلام) نوشته‎اند، شايسته اين بود كه وي از ذكر جزئيات حوادث، اجتناب مي‎نمود و چنانچه ناچار از نقل آن‎ها بود، مي‎بايست جريان اين حوادث را مطابق قواعد اهل سنت تعديل و تبيين مي‎نمود».
برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و کتاب یورش به خانه وحی و نیز کتاب الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی نوشتها:
[1] . طبري، دلائل الامامه، ج 2، مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ قديم، ج 2، ص 222، قمي، عباس، بيت الأحزان، ص 96 و 97.
[2] . خصيبي، الهداية الكبري، ص 408، بحراني، العوالم، ج 11، ص 442.
[3] . محلاتي، ذبيح الله، رياحين الشريعه، ج 1، ص 271.
[4] . ابن عربي، العواصم من القواصم، ص 248.
[5] . ابن حجر هيثمي، تطهير الجنان و اللسان، ص 72.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ جمعه 13 اسفند 1395 ] [ 15:11 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

در میان عموم مردم و به ویژه، حاجیان محترم این گونه شایع است که امام حسن عسکری (ع) به حج مشرف نشده اند و در همین راستا، برخی از حجاج به نیابت از ایشان حج را به جا می آورند، آیا صحیح است؟
در مسائل تاریخی، همان طور که برای اثبات یک موضوع نیاز به دلیل داریم، جهت نفی کامل و قطعی آن نیز نمی توانیم بدون مستندی معتبر، اظهار نظر کنیم؛ به عنوان نمونه، به صورت قطعی اظهار داریم که هیچ پیامبری در قاره آمریکا مبعوث نشده است و مستند چنین سخنی را تنها فقدان اثری از آنان در آیات و روایات اعلام کنیم. البته اگر آیه و یا روایتی وجود داشته باشد که به منتفی بودن موضوعی، تصریح داشته باشد، باید آن را پذیرفت.
در زمینه حج امام عسکری (ع) نیز باید گفت که ما تا کنون، به هیچ مستند معتبر تاریخی برخورد نکردیم که تصریح به عدم تشرف ایشان به حج داشته باشد، و فقدان گزارشی تاریخی در این مورد نیز نمی تواند دلیل مناسبی برای اثبات انجام نشدن اعمال حج توسط ایشان باشد و شاید چنین اعتقادی بدین دلیل رواج یافته است که بر اساس منابع تاریخی، یا محل تولد این امام بزرگوار در شهر سامرا بوده و یا ایشان در ابتدای کودکی، به همراه پدر بزرگوارشان به این شهر منتقل شده اند و با توجه به این که از طرفی، آن حضرت تا پایان عمرشان، به شدت تحت نظارت مأموران دستگاه خلافت عباسی بوده و از طرفی، هیچ گزارشی مبنی بر خروج ایشان از شهر سامرا مشاهده نشده، طبیعتا نباید امام یازدهم (ع) به حج مشرف شده باشند.

چنین استنباطی نمی تواند کاملا صحیح باشد؛ زیرا:
اولاً: ایشان با وجود این که در حصر شدید و تحت نظارت کامل بودند، اما در بیشتر اوقات به صورت رسمی به عنوان زندانی به شمار نیامده، بلکه تلاش می شد که در ظاهر، برخوردهای احترام آمیزی با ایشان انجام شده و حضور ایشان در مراسم های عمومی و دربار مشهود باشد. ایشان گاه از شهر خارج شده و سپس مراجعت می کردند و ... براین اساس، ممکن بود که به همراه کاروانی از حاجیان و تحت نظارت کامل مأموران حکومت، به حج مشرف شده باشند.
ثانیاً: روایت و گزارشی تاریخی وجود دارد که طی آن، شخصی در شهر مکه از ایشان روایتی را نقل کرده است شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا نقل نموده است.
و می دانیم که بر اساس مبانی فقهی، حضور این امام در شهر مکه نمی توانسته بدون انجام اعمال عمره انجام پذیرد. بنابراین، اگر این روایت را بپذیریم ایشان یقیناً اعمال عمره را انجام داده و به احتمال زیاد، واجب الهی حج نیز از ایشان فوت نشده است.
برای اطلاعات بیشتر، می توانید به کتاب حـج الانبیـاء و الأئمه که توسط معاونـت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظم رهبری تهیه و نشر مشعر آن را به چاپ رسانده، مراجعه فرمایید.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ جمعه 17 دی 1395 ] [ 19:37 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

آمدی تا شب های بی ستاره را در ماه غرق کنی و دست های تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی...

ولادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت امام حسن عسکری برهمه دوستداران اهل بیت مبارک...

 


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ جمعه 17 دی 1395 ] [ 19:32 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

لشکر حسینی را ببینید...

لبیک یا حسین(ع)...


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 20:17 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

اربعین یعنی چهل منزل عزا
اربعین یعنی شبی بی انتها
اربعین یعنی غریبی بی کسی
اربعین یعنی همه دلواپسی
اربعین یعنی چهل منزل سفر
اربعین یعنی همه خوف وخطر


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 20:14 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

اتحاد مسلمانان به عشق امام حسین(ع)

چشم دشمن کور...


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 20:9 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

رسیدن اربعین حسینی بر همه شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر(ص) تسلیت باد......................

(هیئت ولایتمداران عاشورایی)


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 20:7 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

ائمه معصومين (علیهم السلام) چه تدابيري براي زنده نگه داشتن ياد و نام امام حسين (ع) و عاشورا بكار مي بردند؟
1. از طريق برپايي مجالس سوگواري : همه معصومين (ع) در ماه محرم و خصوصاً عاشورا مجلس سوگواري و عزاداري برپا مي كردند و از مداحان مي خواستند از مصيبت اباعبدالله الحسين(ع) در مجالس عزاداري نوحه بخوانند.
2. ياد آوري مصائب حضرت در مناسبتهاي مختلف مثلاً امام سجاد(ع) هرگاه چشمشان به آب مي افتاد گريه مي كردند و مردم را به ياد مصيبت حضرت مي انداختند .
3. گريه كردن و گرياندن مردم: ائمه معصومين هم خودشان در مصيبت امام حسين(ع) گريه مي كردند و هم در فضيلت گريه بر امام حسين (ع) احاديثي نقل مي كردند و مردم را به گريه بر امام حسين(ع) تشويق و ترغيب مي كردند.
4. تشويق شاعران به مرثيه سرايي و خواندن اشعاري در فضيلت امام حسين(ع).
5. اهميت دادن به تربت امام حسين(ع): ائمه معصومين تربت حضرت سيدالشهداءرا بعنوان قطعه اي از بهشت معرفي مي كردند و تربت حضرت را موجب شفاي دردها مي دانستتند.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 3:23 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

چرا فقط برای امام حسین(ع) اربعین می گیریم؟
به طور كلی ، تاكید و توصیه ای كه از طرف ائمه (ع ) برای عزاداری امام حسین صورت گرفته ، در مورد هیچ امامی صورت نگرفته و با آن كه شهادت امام حسین در یك روز است ، اما همان طور كه می د انید عزاداری برای او از مدت ها قبل و پس از آن ادامه می یاید. این همه برای رسیدن به هدف و درس هایی است كه در عاشورا بوده كه هدف تمام امامان (ع ) در آن خلاصه شده است كه در قیام امام حسین (ع ) روشن تر، آشكارتر، جامع تر و عمیق تر وجود یافته است و از طریق یادآوری مکرر در مناسبتهای مختلف از جمله اربعین این هدف به تحقق نزدیک تر خواهد شد.

 

اما اربعین از چند جهت می تواند اهمیت داشته باشد از جمله:
1ـ در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع ) جابر بن عبداله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهداء(ع ) شدند، نیز بنا، به برخی نقل ها در اربعین ، كاروان اسرای اهل بیت (ع ) در بازگشت از شام وارد كربلا شدند و برای شهدای كربلا گریه و عزا داری نمودند بنابر این اولین عزا داری برای سید الشهدا در اربعین شهادت حضرت صورت گرفت . شیعیان نیز برای شركت در عزاداری حضرت زینب و اسرای كربلا و احیای خاطرة غمبار عاشورا و تداوم شور حسینی همه ساله در اربعین عزا داری می كنند.
2 ـ زیارت امام حسین (ع ) در روز اربعین مستحب است و از نشانه های مؤمن شمرده شده است . امام عسكری (ع ) فرمود: «نشانه های مؤمن پنج چیز است : پنجاه و یك ركعت نماز، زیارت اربیعن ، انگشتر به دست راست كردن ، پیشانی به خاك گذاشتن (در حال سجده )، و بسم الله را (در نماز) بلند گفتن ».[1]
[1]. درر الأخبار با ترجمه ، ص۶۹۷


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 29 آبان 1395 ] [ 3:15 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

عبرتهای عاشورایی چیست؟
درس‏ها و عبرتهای عاشورا چنان وسیع و گسترده است كه نمی‏توان از آن فهرست كاملی داد. بویژه آنكه با گذشت زمان و كاوش هر چه بیشتر و عمیق‏تر و تحلیل دقیق آن روزنه‏ های جدیدی گشوده و رازهای نهفته ‏ای برملا می‏شود. اما برخی از كلیات آن دروس عبارتند از:
۱- اصالت دادن به حق در حیات اجتماعی و باطل ستیزی. امام حسین (ع) می فرمایند:«لا یُکمَلُ العَقلُ اِلّا بِاتِّباعِ الحَق اَلاتَرَونَ اَنَّ الحَق لا یُعمَلُ بِه وَ الباطِل لا یُتَناهی عَنه؛[۲] عقل جز به پیروی از «حق» کمال نمی یابد آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟»
۲- تقدم حفظ اسلام بر حفظ جان.

- شهامت، شجاعت، ایثار، آزادگی، نترسیدن از قدرت‏های ظاهری. مرگ آری ننگ هرگز «اَلمَوتُ اَولی مِن رُکُوبِ العارِ و العارُ اَولی مِن دُخُولِ النّار؛[۳] مرگ، بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است.» مرگ سرخ بهتر از زندگی ننگین است. و نباید زیر بار ظلم رفت.
۴- درایت و تدبیر و موقعیت شناسی.
۵- مبارزه با علت‏ها ( كه علت العلل مفاسد اجتماعی حكومت‏های طاغوتی‏اند) به جای پرداختن به معلول.
۶- مهربانی، عطوفت و وفاداری در نیروهای داخلی (قضیه حضرت ابوالفضل و ... ).
۷- بزرگواری و كرامت حتی در برخورد با دشمن ( آب دادن به حر و نیروهایش ).
۸- نقش ارشادی داشتن در همه جا حتی در برابر دشمن در میدان جنگ ( سخنرانی‏های امام حسین(ع)).

9- امكان اصلاح و بازگشت در همه حال (توبه حر).
۱۰- نقش فعال و سازنده زن ( مادر وهب و نقش زینب سلام الله علیها).
۱۱- اهمیت به نماز، حتی در سخت ترین شرایط.
۱۲- تصویر زیبای عواطف انسانی (امام بر بالین شهیدان که صورت مبارك خود را برصورت دو شهید قرار دادند، یكی فرزندش علی اكبر و دیگری غلام سیاه چهره رومی).
۱۳- فرماندهی صحیح و داشتن تاكتیك و برنامه ریزی در همه حال ( خندق كندن پشت خیمه در اختفا و استتار كامل).

14- هماهنگی نیروها.
۱۵- عدم توجه به كمبودها و مایوس نشدن در مقابل آن ها
۱۶- غیرت و فتوت و ترجیح امام به خویشتن در همه حال(بازگشتن از شریعه فرات،بدون نوشیدن آب،با وجود تشنگی زیاد، در زمان حمله دشمن به خیمه‏ ها).
۱۷- مروت و جوانمردی (آغازگر جنگ نبودن).
و دهها و صدها درس دیگر که هر کسی با تامل خویش می تواند آن ها را بیابد.
پی نوشتها:
[۱]. بحارالانوار؛ج۴۴ص۳۲۹.
[۲]. بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۷.
[۳]. کشف الغمه؛ ج ۲، ص ۳۲.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ پنج شنبه 29 مهر 1395 ] [ 1:45 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

امام حسین(ع) در روز عاشورا نمازشان را به چه صورتی اقامه کردند؟
در میدان جنگ و جایی كه خوف و خطری انسان را تهدید كند نماز به صورت نماز خوف خوانده می شود كه مثل نماز مسافر شكسته است ؛ یعنی ،نمازهای چهار ركعتی دو ركعت خوانده می شود و مستحبات آن هم لازم نیست خوانده شود و طبق نقل منابع تاریخی امام حسین (ع ) هم نماز ظهر عاشورا را به صورت نمازخوف خواندند.(۱)
روایت شده است که:«امام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله دستور دادند که بایستند تا اینکه نماز ظهر را بخوانند،پس آندو جلوی حضرت ایستادند و حضرت با نیمی از اصحاب خود نماز خوف به جای آورد.

مقصود از نماز خوف این است که در حال جنگ نیمی از رزمندگان یا بخشی از آنان رکعت اول امام جماعت را با جماعت و رکعت دوم را فوراً فرادی تمام می کنند و بجای سایر رزمندگان بر می گردند و بقیه به رکعت دوم امام جماعت می رسند و رکعت دومشان را فوراً فرادی به انجام می رسانند و بجای خود بر می گردند،و به نظر می رسد رکوع و سجودشان نیز با ایماء و اشاره می باشد نه کامل.(۳)
پی نوشت ها:
(۱). نفس المهموم،شیخ عباس قمی،ترجمه علی نظری منفرد،ص۳۳۹،به نقل از:تاریخ طبری،ج۷ص،۳۵۰ ؛کامل ابن اثیر،ج۴ص۷۱.
(۲). لهوف،سید بن طاوس،ص۹۷.
(۳). مقتل ابی مخنف،نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا،محمد هادی یوسفی غروی،ترجمه جواد سلیمانی،ص۱۷۲.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ یک شنبه 25 مهر 1395 ] [ 19:40 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

درسی از محرم...

درباره قاسم بن الحسن مطالبی بیان فرمائید، آیا او در کربلا تازه داماد بود؟
قاسم فرزند امام مجتبی(ع)  که در کربلا حدودا دوازده، سیزده ساله بوده است اطلاعات چندانی از زندگی وی در دست نیست اما آنچه مقام والای او را بر ما نمایان می سازد جمله تاریخی ایشان در پاسخ به امام حسین(ع)  است، آن هنگام که شب عاشورا امام برای یاران سخنرانی فرمود و فرمود: فردا همه شما شهید می شوید قاسم که سن و هیکلش به افراد جنگجو نمی خورد، تصور کرد که این فیض شامل او نمی شود، لذا از امام حسین (ع) سوال کرد : آیا من هم فردا به شهادت می رسم؟ حضرت پرسید: مرگ نزد تو چگونه است؟ و قاسم جواب داد: مرگ در نزد من از عسل شیرین تر است. آری مرگی که در رکاب امام زمان خویش و به هدف یاری وی و دین خدا باشد از عسل هزاران بار شیرین تر است.

حضرت قاسم(ع) روز عاشورا در كربلا به شهادت رسيد. شيخ عباس قمى مى گويد: قصه ى دامادى حضرت قاسم در كربلا، صحت ندارد و حضرت قاسم به اتفاق همه، بدون نسل است. ايشان اضافه مى كند: امام حسين (ع)سكينه را به عبدالله تزويج كرده بود كه پيش از انجام عروسى در كربلا شهيد شد، دخترش فاطمه را به حسن مثنى داده بود... پس قاسم با كدام دختر امام حسين (ع) ازدواج كرده است؟ بنابراين دامادى قاسم (ع) را رمان نويسها ساخته اند تا دل مردم بيشتر منقلب گردد و يا خواسته اند در ماجراى كربلا داستان عشقى هم گنجانده باشند.
منتهی الامال ج1، ص700 چاپ هجرت.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 17 مهر 1395 ] [ 19:6 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

رفاقت به تعداد نیست.....

به معرفت است....

یوسف 11 برادر داشت و....

حسین یه عباس.....


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ شنبه 17 مهر 1395 ] [ 17:39 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

بابي انت وامي ياحسين(ع)


موضوعات مرتبط: عکس نوشتهعاشورایی
[ چهار شنبه 14 مهر 1395 ] [ 19:12 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

نوع عزاداری هایی که در محرم انجام می دهیم، از کجا ریشه گرفته است و در گذشته عزاداری ها چگونه بوده است؟
اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت  است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوه‏ هاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى كه مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشكالى ندارد. درباره شیوه هایی که اشکال دارد، نیز بعضی آنچنان بین مردم رایج شده است، که اصلاح آنها نیاز به زمان طولانی دارد و بهتر است، با گسترش شیوه های عزاداری صحیح به این روند کمک کنیم.
درباره شیوه های عزاداری بعضی، پنج دوره کلی را شمرده اند: «عزادارى پنج دوره به خود دیده است: دوره اول مربوط به زمان امامان معصوم است. در این دوره عزادارى به صورت محدود و در حال تقیه انجام مى شد و چنین نبود كه حكومت هاى اموى جلسات عزادارى را تحمل بكنند. دوره دوم، دوره خلفاى عباسى است. در این دوره عزادارى بدون تقیه انجام مى شد. در این دوره ها عزادارى به صورت گریه، مرثیه خوانى و تشكیل جلسات عزادارى صورت مى گرفت.

دوره سوم، در قرن چهارم و در زمان، حكومت آل بویه بود كه انواع گوناگون عزادارى انجام مى شد و در این دوره سینه زنى و دسته هاى عزادارى در خیابانها و كوچه و بازار، به وجود آمد و سابقا دسته هاى سینه زنى و حركت در خیابانها نبود. در این دوره، در مراسم عزادارى بازار تعطیل مى شد. دوره چهارم، دوره صفویان است. در این دوره علاوه بر مراسم سابق، شبیه خوانى هم جزو برنامه هاى عزادارى شد. دوره پنجم مربوط به قرن سیزدهم هجرى قمرى است و در این دوره علاوه همه آن مراسم قبلى زنجیرزنى و قمه زنى هم جزو مراسم عزادارى شد. »[۱]
[۱]. رساله مواکب حسینیه، عبدالرزاق حائری.
http://www.soalcity.ir/node/616


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ سه شنبه 13 مهر 1395 ] [ 20:41 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین

دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین

یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین

برای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین

کبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین

خدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین

به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 18:8 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

در 2 روز اول محرم چه اتفاقی افتاد؟؟؟

امام حسین علیه‌السلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سیراب شدند.

نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیه‌السلام  در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشک‌ها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت، و گفت از دور نخلستانی پیداست.

امام فرمود چه می‌بینید؟

عده‌ای گفتند نخلستان نیست گوش‌های اسب از دور چنان می‌نماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.

امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آن‌ها را که تشنه‌اند سیراب کنید. [1]

تا روز دوم، حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حر گفت‌وگوهایی صورت می‌گرفت و امام علیه‌السلام وقت نمازها، نماز را اقامه می‌کرد و سپاه حر نیز با حضرت و به اقتدا به امام، نماز جماعت می‌خواندند.

بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت می‌نمود. حر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری می‌کرد اما امام علیه‌السلام از قبول درخواست او امتناع می‌کرد.

حر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته می‌شوید.

حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ می‌ترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند...

وقتی حر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.

امام برای اتمام حجت خطبه‌ای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال می‌کند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند. [2]

در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذی حجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروان‌های مختلفی دیدار و ملاقات داشت.

از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش نمود.

حضرت امتناع از قبول کرد.

در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک‌ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.

حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سواره‌ای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان می‌آید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند.

علی سئوال کرد: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است،

اکبر عرضه داشت: پس ای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد. [3]

وقتی صبح شد کاروان حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.

امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.

در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.

پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.

حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.

امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.

اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.

امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطه‌ور است.

شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61 حضرت امام حسین علیه‌السلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مى‌‏نامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».

پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این ‏جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. [4]

روزی که کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده می‌شد به نحوی که امام علیه‌السلام جنگ را قطعی می‌دانست. [5]

 

پاورقی:

[1]. شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البیت، 1414، ج2، ص 77 ـ 78.

[2]. شیخ مفید، همان، ص 82.

[3]. شیخ مفید، همان، ج2، ص 83 - 84.

[4]. شیخ عباس قمی، وقایع الایام، ص 222

[5]. مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ دو شنبه 12 مهر 1395 ] [ 17:42 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

رمز جاودانگی1  

راز ماندگاری عاشورا چیست؟
عاشورا صحنه نزاع حق و باطل است که در آن باطل با نهایت خباثت به میدان آمد و از همین رو، تمام زیبایی حق، به تصویر کشیده شد. چرا که انسان امور را از طریق کمک گرفتن از اضداد می شناسد! شناخت روز و روشنایی، با شناخت شب و تاریکی میسر می شود. و شناخت صحت و سلامت، با روی آوردن بیماری متجلی می شود.
پس یکی از خصیصه های عاشورا این است که شیطان و جنود او، خود را به طور کامل نشان دادند و همین سیاهی، پس زمینه ای شد، تا نور فروغ کامل خود را نمایان کند و در مقابل هر حرکت یزیدیان، واکنشی زیبا و متعالی از امام حسین  و اصحابش می بینیم...

 

رمز جاودانگی2  

همچنان که اخلاص و گره خوردن امری به خدای متعال، عامل زنده ماندن آن است بر خلاف امور دنیایی و پست که همانند دنیا زود نابود می شوند.
البته در کنار این تحلیل می توانیم از دست غیب الهی در این قضیه سخن بگوییم که فراتر از زنده بودن شهیدان (آیه ۱۶۹ سوره آل عمران)، خدای متعال شور و حرارتی بی پایان برای امام حسین  در قلوب مومنین قرار داده است. ( إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا - مستدرك الوسائل ، ج‏۱۰، ص: ۳۱۸)

رمز جاودانگي 3  

همچنان که عوامل آشکار آن را می توان به خاطر آورد که:
- در روز عاشورا صحنه درگیری، صحنه ای شلوغ نبوده که در آن جزئیات در انبوه حوادث گم شود! بلکه مبارزه های تن به تن، رجز خوانی ها، سخنرانی ها و ... به تدریج رخ داده و همین تاثیر مهمی در ثبت و ضبط آنها داشته است.
- عاشورا بازماندگانی دارد که با صبر و استواری بسیار پیام عاشورا را نشر کردند و نگذاشتند این همه زیبایی از چشم ها مخفی بماند.


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ یک شنبه 11 مهر 1395 ] [ 1:34 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]

کم کم سیاهی علمت دیده میشود

آثار خیمه های غمت دیده میشود

افتاده سینه ام به تپش های انتظار

از روی تل دل ، حرمت دیده میشود...


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ یک شنبه 11 مهر 1395 ] [ 1:7 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]


موضوعات مرتبط: عاشورایی
[ یک شنبه 10 مهر 1395 ] [ 23:58 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وب سایت عاشقان مهدی(عج) خوش آمدید... آرزومونه که بشیم کشته ی راه تو/ آبرومونه که بشیم مثل عباس تو/ ولایت مداران عاشورایی....به پایت....برایت....هستم فدایی...
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ولایتمداران عاشورایی و آدرس http://www.vlaytmdaran.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

تبادل لینک فقط با همسنگران و هم پیمانان که راه به سوی خدا دارند صورت میگیرد.






لینک های مفید
لینک های مفید
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 144
بازدید کل : 8724
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

حدیث موضوعی وصیت شهدا

ساعت فلش مذهبی مهدویت امام زمان (عج) آیه قرآن تاریخ روز
زیارت عاشورا
دعای فرج
دعای عظم البلا آیه قرآن تصادفی مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) مهدویت امام زمان (عج) ذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)