ولایتمداران عاشورایی ولایتمداری با شعور عاشورایی راهی به سوی خدا...
|
پیامبر اکرم(ص): مومن در مسجد مانند ماهی در آب است... روز جهانی مسجد گرامی باد... به امید آزادی اولین قبله مسلمین"مسجدالاقصی" [ دو شنبه 30 مرداد 1396
] [ 12:31 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ [ یک شنبه 15 مرداد 1396
] [ 11:49 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ از زبان استاد پناهیان: داستان زیبای فضیل بن عیاض راهزن وعاشقی اش وخدا.... در کتاب مذکور در لفظ فضیل نوشته است : فُضیل بن عیاض در ابتداى جوانى یکى از راهزنان و سارقان و غارتگران و دزدان و بدکاران و هرزه گران و عیّاشان مشهور زمان خود بود که هر کس اسم او را مى شنید لرزه بر اندامش می افتاد که در آن زمان سلطان و خلیفه وقت خود هارون الرشید از دست او ناراحت بود و ترس داشت. تا این خبر به گوش پدر و مادر دختر رسید بسیار ناراحت و متوحش و لرزان گردیدند چون چاره اى نداشتند یک عده از پیران و ریش سفیدان شهر را دعوت کردند و با آنها مشورت نمودند که چه کنیم ؟ آنها گفتند: بیا و دخترت را فداى یک شهر کن زیرا اگر فضیل به مقصود خود نرسد همه این شهر را به غارت برده و همه چیز را به آتش مى کشد، پدر و مادر از روى ناچارى دختر را مهیا کرده و خانه را خلوت نمودند. الم یاءن للّذین آمنوا اَن تخشع قلوبهم لذکر اللّه . آیا وقت آن نرسیده که قلب مؤ منان خاضع و خاشع گردد بذکر خدا (دیگر دست از گناه بردارند و بیاد خدا باشند) این آیه چنان در او اثر کرد که از نیمه راه از دیوار فرود آمد و زندگیش را دگرگون کرد و با کمال اخلاص و صفاى دل گفت پروردگا را چرا نزدیک شده و هنگام خشوع رسیده . فضیل از صمیم قلب بسوى خدا بازگشت و توبه حقیقى نمود و همان شب راه خود را گرفت و رفت تا به یک خرابه اى رسید که در آنجا پناه آورد وقتى وارد خرابه شد دید عده اى تجار و مسافران دور هم نشسته اند و با هم صحبت مى کنند آنها مسافرینى بودند که از ترس فضیل و یارانش به آن خرابه پناه آورده بودند. و بار انداخته و اکنون در فکر کوچ و حرکت بودند با یکدیگر مى گفتند از شر فضیل چگونه خلاصى پیداکنیم قطعا در این موقع شب بر سر راه ما کمین کرده تا دستبرد به اسباب و اثاثیه مازند. فضیل از شنیدن این حرفها بیشتر متاءثر شد که چقدر من بدبخت بودم که پیوسته خاطر آسوده خانواده ها را به تشویش انداخته و نگران کرده ام چرا باید دلهائى از ترس او در اضطراب و پریشانى در این شب سیاه و ظلمانى بسر برند. از جاى خود حرکت کرد و خود را به کاروانیان معرفى کرد و گفت فضیل من هستم از این ببعد آسوده باشید زیرا فضیل توبه کرده و راه خدا را گرفته . فضیل کم کم طریق زهد را پیشه گرفت و یکى از عرفا و زهّاد زمان خود گردید که یک روز هارون به مکه جهت طواف آمده بود دید یک عده دور کسى را گرفته اند وبه سخنانش گوش مى دهند و گریه مى کنند پرسید این مرد کیست گفتند آقا این همان فضیل بد کردار بود که حال توبه کرده . هارون در آن وقت از دزدى و غارتش ناراحت و ترسان بود و حال از زهد و خدا ترسیش ناراحت و ترسان است . عادت فضیل این بود هر کاروانى را که لخت مى کرد نام و نشان کاروانیان را در دفترش ثبت مى کرد چون موفّق به توبه گردید، در پى صاحبان مال به همان نام و نشانه هائى که در دفترش ثبت شده بود روان گردید. فضیل دست در زیر بستر نهاد و مقدارى زر و نقود بیرون آورد و به یهودى داد. یهودى فورا به فضیل گفت شهاتین را بر زبان من جارى کن که من به خداى محمد ایمان آوردم از این به بعد در دین یهودیت ماندن خطاى محض است ، چون من در کتاب تورات خوانده بودم ؛ یکى از صفات امّت پیغمبر آخرالزمان اینست که هرگاه یکى از آنان از عمل هاى زشت خود از صمیم دل و از روى حقیقت توبه نمود، خاک در دست آنان زر خواهد شد و به قدرت کامله حق خاک بى مقدار زر و درهم و دینار گردید. بدان که در زیر بستر من جز خاک چیزى نبود من خواستم که تو را آزمایش و امتحان کنم چون خداى بزرگ خاک را به دست تو زر ناب گردانید بر من دو حقیقت آشکار شد. یکى اینکه دانستم تو از روى حقیقت و از صمیم قلب توبه کرده اى و دیگر اینکه ، دینى که حضرت موسى از آن در تورات خبر داده و آن دین مقدس را ناسخ دین خود و دین بعد از خود (دین مسیح ) دانسته همین دینى است که تو دارى از این رو یهودى به دست فضیل مسلمان شد... منبع:http://yaali.blog.ir موضوعات مرتبط: خدا... [ یک شنبه 15 مرداد 1396
] [ 11:44 ] [ هیئت مدیره ولایتمداران عاشورایی ]
[ |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |